توبه کردم که قلم دست نگیرم اما

ساخت وبلاگ

همان چوب دارچینی
که لحظه آخر
درون چای می اندازی...
همان عکسی که در لپ تاپت
پنهان میکنی ولی دور نمیریزی...
پیراهنی که دکمه اش را ندوخته ای اما
نمیتوانی از پوشیدنش منصرف بشوی...
من تمام انها هستم...
نخواستنی هایی که ناگهان
نمیتوانی از دوست داشتنشان صرف نظر کنی ...!

نوشته شده توسط بانو در 0:5 |  لینک ثابت   • 

توبه کردم که قلم دست نگیرم اما...
ما را در سایت توبه کردم که قلم دست نگیرم اما دنبال می کنید

برچسب : دارچینی, نویسنده : golbanoojan بازدید : 61 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 8:59

پرنده بر شانه های انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نيستم . تو نمی توانی روی شانه های من آشيانه بسازی . پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها وآدم ها را اشتباه می گيرم . انسان خنديد وبه نظرش اين خنده دار ترين اشتباه ممکن بود . پرنده گفت : راستی چرا پرزدن را کنار گذاشتی !!! انسان منظور پرنده را نفهميد اما باز هم خنديد . پرنده گفت : نميدانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است . انسان ديگر نخند يد . انگار ته خاطراتش چيزی را به ياد آورد . چيزی که نمی دانست چيست . شايد يک آبی دور يک اوج دوست داشتنی . پرنده گفت : غير از تو پرنده های ديگر را می شناسم که پر زدن از يادشان رفته است . درست است که پرواز برای يک پرنده ضرورت است اما اگر تمرين نکند ف توبه کردم که قلم دست نگیرم اما...ادامه مطلب
ما را در سایت توبه کردم که قلم دست نگیرم اما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanoojan بازدید : 72 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 8:59


کاش سوره ای به نام "پدر" بود
که این گونه آغاز میشد:
قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میدهد
و قسم بر چشمان همیشه نگرانت...
قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند
و قسم بر غربتت،
وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست....

نوشته شده توسط بانو در 0:7 |  لینک ثابت   • 

توبه کردم که قلم دست نگیرم اما...
ما را در سایت توبه کردم که قلم دست نگیرم اما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanoojan بازدید : 436 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 8:59

چرا تو؟ تنها تو؟چرا تنها تو از میان آ& توبه کردم که قلم دست نگیرم اما...ادامه مطلب
ما را در سایت توبه کردم که قلم دست نگیرم اما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanoojan بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 1:49

سایت زیبا موزیک ­با آدرس اینترنتی “zibamusic.ir” افتتاح شد . سعی ما در این سایت قرار دادن لینک­دانلود آهنگ جدید ایرانی­ و لینک­ دانلود آهنگ جدید خارجی­ همراه با لینک ­دانلود موزیک ویدیو جدید ایرانی ­و ­لینک ­دانلود موزیک ویدیو جدید خارجی­می باشد . توبه کردم که قلم دست نگیرم اما...ادامه مطلب
ما را در سایت توبه کردم که قلم دست نگیرم اما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanoojan بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 1:49

خودت که نمی دانی
اما
به صبح می مانی !

نگاهت
لبخندت
یا همین صبح بخیر گفتنت،
گرما و روشنی ست که
سر مست می کند مرا از عشق

بتاب بر من
آفتاب من

نوشته شده توسط بانو در 0:4 |  لینک ثابت   • 
توبه کردم که قلم دست نگیرم اما...
ما را در سایت توبه کردم که قلم دست نگیرم اما دنبال می کنید

برچسب : خودت,دانی, نویسنده : golbanoojan بازدید : 77 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 1:41

چهارشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۶

همان چوب دارچینی
که لحظه آخر
درون چای می اندازی...
همان عکسی که در لپ تاپت
پنهان میکنی ولی دور نمیریزی...
پیراهنی که دکمه اش را ندوخته ای اما
نمیتوانی از پوشیدنش منصرف بشوی...
من تمام انها هستم...
نخواستنی هایی که ناگهان
نمیتوانی از دوست داشتنشان صرف نظر کنی ...!

نوشته شده توسط بانو در 0:5 |  لینک ثابت   • 
توبه کردم که قلم دست نگیرم اما...
ما را در سایت توبه کردم که قلم دست نگیرم اما دنبال می کنید

برچسب : همان,دارچینی, نویسنده : golbanoojan بازدید : 67 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 1:41

پرنده بر شانه های انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نيستم . تو نمی توانی روی شانه های من آشيانه بسازی . پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها وآدم ها را اشتباه می گيرم . انسان خنديد وبه نظرش اين خنده دار ترين اشتباه ممکن بود . پرنده گفت : راستی چرا پرزدن را کنار گذاشتی !!! انسان منظور پرنده را نفهميد اما باز هم خنديد . پرنده گفت : نميدا توبه کردم که قلم دست نگیرم اما...ادامه مطلب
ما را در سایت توبه کردم که قلم دست نگیرم اما دنبال می کنید

برچسب : پرنده,شانه,انسان,نشست, نویسنده : golbanoojan بازدید : 88 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 1:41

آنچه بهترین انتخاب اکنون من است…

از دید دیگری میتواند بدترین نادانی باشد!!

درس سختی است، اما کم کم باید یاد بگیرم…

گاهی مسیر رشد من همسو با مسیر رشد اطرافیانم نیست…

درقدم های بعدی باید…

پوست بیاندازم و دنیایم متحول شود!!

باید تغییر را بپذیرم…

فقط مرداب تا ابد به دنیایش می چسبد و آخر هم می گندد!!

نوشته شده توسط بانو در 0:6 |  لینک ثابت   • 
توبه کردم که قلم دست نگیرم اما...
ما را در سایت توبه کردم که قلم دست نگیرم اما دنبال می کنید

برچسب : آنچه,بهترین,انتخاب,اکنون, نویسنده : golbanoojan بازدید : 98 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 1:41

چهارشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۶

شیرین ترین توت ها ، پای درخت میریزد ،در حالی که ما برای چیدن توت های کال ، چشم به بالا ترین شاخه ها دوخته ایم ...
"این است حکایت ندیدن بهترین ها"
برای صدقه دادن، توي جیبهایمان بدنبال کمترین مبلغ میگردیم ..!
آنوقت ازخداوند بالاترین درجه نعمتها را هم میخواهیم!!!
چه ناچیز می بخشیم وچه بزرگ تمنا میکنیم!!!

نوشته شده توسط بانو در 0:6 |  لینک ثابت   • 
توبه کردم که قلم دست نگیرم اما...
ما را در سایت توبه کردم که قلم دست نگیرم اما دنبال می کنید

برچسب : شیرین,ترین, نویسنده : golbanoojan بازدید : 79 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 1:41